
رمان زمستان 62
محسن مفتاح، جوانی ۲۸ ساله که دانشجو است و رویای دکترا در بیروت را دارد، ولی بر سر مزار این پنح برادر رفته و سرنوشت برادرانی که به مرگ گره خورده به همراه جریانهای تاریخی، سیاسی و عاشقانه را به تصویر میکشد، آنها هر یک در نقاط مختلفی هستند، از مشهد گرفته تا کلیسای کوچکی در نارمک تهران که البته همگی به سرنوشتی مشابه گرفتارند، نویسنده با قلمی بسیار جذاب داستان را تا جایی پیش میبرد که تا تمام شدن این کتاب آن را رها نمیکنید.
کتاب خون خورده نه تاریخی است و نه شباهتی با داستانهای ادبیات کلاسیک فارسی سخت دارد و تنها تصورات ذهن نویسنده است که شما را به جایی دور میبرد.
مهدی یزدانی خرم داستان این کتاب را از تجربهای سخت و موفق از ذهنی پر هیاهو و مهندسی شده برگرفته و تمام پیچیدگیهای لازم داستانی را به کار برده است، این کتاب بدون تردید یکی از برجستهترین و درخشانترین رمانهای فارسی سالهای کنونی به حساب میآید.
مهدی یزدانی خرم در جشن رونمایی این کتاب در مشهد در مورد نظرش درباره نویسندگی در ایران گفت:
سالها روزنامه نگاری من باعث شد در معرض خبر قرار بگیرم. این حجم خبر در ایران به نوعی شگفت انگیز است که با آن مواجه هستیم. خبرهای عجیب و غریب که به نوعی ارجاع به تاریخ ما دارد. من همیشه در همه جا این جمله مرحوم داریوش شایگان را گفتهام: برایم خیلی عجیب است نویسندگان از ایران مهاجرت میکنند. این همه گسست در تاریخ، دو انقلاب، این همه تحولات اجتماعی. کجای دنیا این همه ماجرا برای یک نویسنده است! اگر با درصد پایین در نویسندگی باشی، با دانستن تکنیک، یک نویسندهی ایرانی میتواند بهترین نویسنده و درجه یک جهانی باشد.
رمان نویسی حاصل یک پروژهی تحقیقی و فکری است. رمان نویسی بدون کنکاش در شخصیتها و خواندن منابع امکان پذیر نیست. حتی ذهنیترین رمانها و غیر تاریخیترین رمانها هم باید پشت آن تحقیق و مطالعه باشد.