
رمان قصه های مجید
معلم پیانو داستانی به قلم چیستا یثربی نویسنده و روانشناس ایرانی است که روابط میان جوانان و نسل گذشته و تضادهای میان آنان را روایت میکند. داستان درباره مرجان مفتخر، نقاشی است که پس از جدایی از همسرش، با دختر نوجوانش کیمیا زندگی میکند. کیمیا با شایان، معلم پیانویی که از اینترنت میشناسد، مکاتبه دارد. اما این رابطه پیچیدهتر از آنچه به نظر میرسد، است. مادر که از سر کنجکاوی و مراقبت از فرزند خود از این رابطه باخبر می شود، پس از آشنایی با پسر جوان، به وی پیشنهاد میدهد تا برای آشنایی بیشتر با دخترش، برای تدریس پیانو در خانهشان حضور یابد. این داستان با اتفاقات عجیبی ادامه مییابد تا درنهایت به نجات پسر جوان از خواب خودخواستهی خود میشود.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «چشمانم را بستم، نفس عمیقی کشیدم. دستم را روی پیانو گذاشتم و نُت اول آمد، نُت دوم، نُت سوم، فراز و فرود. موتسارت فکر میکرد بعد از این آهنگ میمیرد و مرد. خرافه همیشه خرافه نیست. اینکه پدر شایان میگوید خوابیدن، سخت نیست… خوابهایی که میبینم سخت است. پیانو زدن سخت نیست…ولی چیزی که ما را به پیانو زدن وامیدارد سخت است. نُتها میآمدند و میرفتند. انگشتانم پیانو را نوازش میکرد. انگشتانم انگار پرش میکرد. از یک کلید روی کلیدی دیگر، از کلید سفید روی کلیدِ مشکی تند و تند! اگر یک لحظه توقف میکردم انگار نفس شایان متوقف میشد. اگر یک لحظه توقف میکردم، انگار آن بچه زیر لحافش تمام میکرد. انگار پیانو زدن من به نوعی با تنفس او مربوط بود.