رفتن به محتوا

شعر شاپرک

شعر شاپرک

روی دیوار حیاط

می‌نشیند شاپرک

بال‌های نازکش

طفلکی خورده ترک

ساکت و بی‌حرکت است

شاید او سردش شده

نه گمانم زخم او

باعث دردش شده

شاپرک جان تشنه‌ای؟

چیزی آیا خورده‌ای؟

ساکتی حرفی بزن

خانه را گم کرده‌ای؟

زیر نور آفتاب

شاپرک خوابیده است

حتماً او در خواب خود

باغ گل را دیده است

می‌کشد خمیازه ای

می‌روم نزدیک‌تر

حال او بهتر شده

شاپرک جانم بپر

 

شاعر: سعیده موسوی زاده ​