
رمان اسفار کاتبان
منِ او رمانی فارسی نوشته رضا امیرخانی است که در سال ۱۳۷۸ منتشر شد.
داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح است و عشق پاک او با دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب. او به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع میکند و در خلال داستان از راهنماییهای درویشی بنام مصطفی کمک میگیرد که نقش مهمی در داستان دارد. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح) و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت میکنند.
نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، اطلاعات گسترده رضا امیرخانی از فرهنگ تهران قدیم است که رد پای آن را میتوان در همه جای داستان دید. امیرخانی با دقتی خاص، داستانش را براساس واقعیتهای زندگی مردم دهه بیست شمسی بنا کرده و شرایط فرهنگی-تاریخی ساکنین تهران آن زمان را در نظر گرفته است.
این کتاب از سوی منتقدین امیرخانی به اثری رمانتیک – حزباللهی تشبیه شده است. امیرخانی در این کتاب با نگرشی مذهبی تصوف را موازی با عرفان و عشق زمینی را با موضوعاتی عرفانی فرازمینی درمیآمیزد. نویسنده در اثبات ادعای ارتباط این دو به حدیث «من عشق فعف ثم مات مات شهیدا» مستمسک میشود (گرچه از سوی اکثر فلاسفه و عرفای ایرانی مفهوم عشق در این حدیث عشق عرفانی و نه زمینی است).
در هم آمیختن مفاهیم عاشقانه و عرفانی با رویکردی مذهبی در این رمان از طرفی ممکن است پلورالیسم فلسفی یا حتی پلورالیسم دینی تلقی شود، اما به نظر میرسد امیرخانی در این رمان بیشتر همان رواداری آیین اسلامی را بازنمایی کرده است.
این کتاب توسط باستیان زولینو عضو هیئت علمی دانشگاه UI اندونزی، به زبان اندونزیایی ترجمه شده است. همچنین ترجمه روسی این کتاب توسط الکساندر اندروشکین و از سوی انتشارات وچه در روسیه منتشر شده و توسط انتشارات صدرای مسکو تجدید چاپ شده است. در سال ۱۳۹۵ نیز از ترجمه عربی این کتاب رونمایی شد.