رفتن به محتوا

مهدی آذر یزدی، نویسندهٔ کودک و نوجوان

مهدی آذر یزدی، نویسندهٔ کودک و نوجوان

مهدی آذر یزدی (زادهٔ ۲۷ اسفند ۱۳۰۰ در یزد – ۱۸ تیر ۱۳۸۸) نویسندهٔ کودک و نوجوان اهل محله خرمشاه یزد در ایران بود. او هرگز ازدواج نکرد و هیچ‌گاه به کار دولتی مشغول نشد. در واقع، تنها لذت زندگی‌اش، کتاب خواندن بود. او نخستین نویسنده‌ای است که در ایران به فکر نوشتن داستان برای کودکان و نوجوانان افتاد. به همین دلیل است که عنوان «پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران» را به او داده‌اند. همچنین به خاطر آثار ارزشمند او در زمینهٔ کتاب کودک، روز درگذشت او به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نام‌گذاری شده‌است.

مهدی آذر یزدی
مهدی آذر یزدی، نویسنده کودک و نوجوان

معروف‌ترین اثر او مجموعهٔ «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» نام دارد. او جایزهٔ یونسکو و نیز جایزهٔ سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۱۳۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک به‌عنوان کتاب برگزیدهٔ سال انتخاب شد.

من هیچوقت از زندگی و وضعم راضی نبودم، همیشه دلم میخواست کاش یک خرده وضعم بهتر بود یا موفق تر می بودم. کاش آرامش بیشتری داشتم، کاش آسایش بیشتری داشتم،

آذر یزدی در سال ۱۳۰۰ در محله خرمشاه در یزد در خانواده‌ای تازه مسلمان با اجدادی زرتشتی زاده شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. پس از آنکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تأسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتاب‌فروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و با معرفی همشهری خود حسین مکی در چاپخانه حاج محمد علی علمی واقع در خیابان ناصرخسرو مشغول به‌کار شد.
در فیلم مستند «شبیه هیچکس» ساخته پویا دلیلی که برش‌هایی از زندگی این نویسنده است، آذریزدی راجع به زندگی خودش اینطور میگوید:

من هیچوقت از زندگی و وضعم راضی نبودم، همیشه دلم میخواست کاش یک خرده وضعم بهتر بود یا موفقتر می بودم. کاش آرامش بیشتری داشتم، کاش آسایش بیشتری داشتم، الانم ندارم. الانم با اینکه ۸۶ سال دارم و تمام عمرم رو کار کردم هیچی ندارم. الان همش صحبت از جوونهاست که من جوون نیستم. صحبت از بازنشسته‌هاست که من بازنشسته نیستم. صحبت از سالمنداست، من جز سالمندان نیستم. من همدرد ندارم و تنهام.

او مدرسهٔ ناشنوایان را در سال ۱۳۰۳ با مخالفت‌های فراوان رئیس وقت فرهنگ، دکتر محسنی، در تبریز دایر کرد.

در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس از آنکه قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه توجه‌اش را به خود جلب کرد، به فکر ساده‌نویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینه‌ساز خلق جلد اول کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب شد.
او ازدواج نکرد و هیچ‌گاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلط گیری و فهرست اَعلام‌نویسی تا سال‌های آخر زندگی‌اش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگش گفته بود که نوشته‌های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار هنوز منتشرشان نکرده‌است.

قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب (سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۶۳)

دوره هشت جلدی «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» شامل دفترهای زیر است:

جلد ۱ – قصه‌های کلیله و دمنه

جلد ۲ – قصه‌های مرزبان نامه

جلد ۳ – قصه‌های سندبادنامه و قابوسنامه

جلد ۴ – قصه‌های مثنوی معنوی

جلد ۵ – قصه‌های قرآن

جلد ۶ – قصه‌های شیخ عطار

جلد ۷ – قصه‌های گلستان و ملستان

جلد ۸ – قصه‌های چهارده معصوم